نتایج جستجو برای عبارت :

هرروز هفته .

دختره هرروز داره یه آرزوش و زنده به گور میکنه، هرروز خوشیا مثل ماهی از زیر دستش سر میخورن و غما جا رو براش پر میکنن و هرروز با بعد جدیدی از غصه آشنا میشه ولی هنوز به مضخرف ترین شکل ممکن امیدواره و نمیخواد شرایط و بپذیره. یکی نیست بهش بگه لعنتی هنوز چن روز ازش نگذشته که به وضوح تهش و دیدی و گفتی اگه این جهنم نست پس چیه...
دختره خله...
این همه راه جلوی پاش بود و با انتخابا و تصمیمیای غلط گند زذ به همشون...
این همه خوشی داشت و کاسهی صبرش بد جایی لبریز شد
منتظر باشی به فراوانی آگاهی،ایمان،عشق برسی غلط است، هرچیزی را از کم شروع کن تا جایی که میتوانی!
یعنی نیاز نیست اونقدری بمونی تا مومن کامل بشی! شاید اصلا نشدی! تو میدونی چقدر وقت داری؟
عاشق میخواهی بشوی؟
عاشق چه چیزی میخواهی بشوی؟
از کنارش هرروز رد شو
هرروز نگاهش کن در یک ساعت مخصوصی...
#حاج آقا پناهیان
ادامه مطلب
منتظر باشی به فراوانی آگاهی،ایمان،عشق برسی غلط است، هرچیزی را از کم شروع کن تا جایی که میتوانی!
یعنی نیاز نیست اونقدری بمونی تا مومن کامل بشی! شاید اصلا نشدی! تو میدونی چقدر وقت داری؟
عاشق میخواهی بشوی؟
عاشق چه چیزی میخواهی بشوی؟
از کنارش هرروز رد شو
هرروز نگاهش کن در یک ساعت مخصوصی...
#حاج آقا پناهیان
ادامه مطلب
مجددا قراره انصراف بدم از خیلی چیزا... خدایا!میشه یه کم... فقط یه کم آدم باشم این دفه؟!
.
بیخبر از همه عالم که میگن منم، من!
.
امروز همه ی کلاسای عملیمو دوباره از اول چیدم! -_-
همه باهم تداخل داشتن! این هفته استاد فیزیو واسم غیبت رد کرده درحالی که من توو آزمایشگاه انگل بودم! :|
هفته ی عجیبی بود اصن!
هشت صب تا هشت شب کلاس!
قرار بود یه پست تبریک تولد هم بنویسم ولی نشد
رایاناااااا از همینجا نونا بهت تولدتو تبریک میگه ^_^
امیدوارم هرروزت بهتر از هرروز باشه
.
دیگه کم کم داریم نزدیک میشیم به روزای گندِ هرروز بدبختی کشیدن و گریه کردن و تو سری خوردن:)منم بادکنک دوست دارم:/آقا باید برم کارتمو از کتابخونه بگیرمیه کتابخونه تو بلوار پشتیه خونمون هست.. من شهریور عضو شدم.. بعد یه روز تو آبان رفتم اونجا درس بخونم کارتمم بگیرم.. از شانس من.. کارتم گم شده بود.. حالا همه اونایی که مثلا خردادم عضو شده بودن کارتاشون بودا..من گم شده بودم.. بعد گفتم انیس ترم جدیدش که شروع شد.. امیدم رف.. منم هرروز میرم کتابخونه کارتمم می
مادر به فروشگاه رفت. 
با یک نایلون و چندقلم خرید برگشت. 
پرسیدم: «چقدر شد؟»، گفت: «۱۲۰ هزارتومن.» 
پی‌نوشت: و این یعنی ما الان در سرزمینی نفس می‌کشیم که هرروز بر شمار مردمانی که شب‌ها گرسنه سر بر زمین می‌گذارند، افزوده می‌شود، مردمانی که آرزوهایشان هرروز دور و دورتر می‌شود، مردمانی که امید در دلشان می‌میرد. غصهٔ این قصه عاقبت دق می‌دهد مرا...
مدّت هاست که موهامو چندان کوتاه نمی کنم، تا حدّی در جریان یه سری جوش های ریز و درشت روی پیشونیم و زیر موها بودم امّا چون توسط موها پوشونده شده بود زیاد هم برام اهمّیتی نداشت. تا این که اخیرا و بخاطر کرونا دست به موزر شدم و موها رو با شماره کوچیکتری نسبت به پیرایشگاه اصلاح کردم و این جوش ها بیشتر توی چشم اومدن. هر بار جلو آینه می رفتم و می رم، چشمام به سمت پیشونیم می ره. بعد از اصلاح که متوجّه شدم اوضاع واقعا خراب هست یکم رعایت کردم و یه چیزایی رو
حوصله ندارم. بی خیال تمام جزوه های پخش شده تو اتاق با میم میرویم یک کافه میشنیم.صدای بلبل،حوض آبی اما حالم خوب نمیشه ...از میم جدا میشم تو خیابان راه میرم ..حالم خوب نمیشه ..چایی نبات درست می کنم‌و پنجره را باز می کنم حالم خوب نمیشه ...دیگه هیچ وقت حالم خوب نمیشه ..دلم می خواهد برم کوه ،بام  شهر و بلند بلند گریه کنم.  از کوه اومدم پایین دیگه هیچی یادم نباشه ...دلم می خواهد تمام شم ...
دیشب که پشت چراغ قرمز شلوغ ترین خیابان شهر ماشین خاموش شد و روشن نشد به تو زنگ نزدم .مرد های غریبه شهر کمکم کردند اما به تو زنگ نزدم.زنگ زدم به کسی که همیشه بی هیچ منتی هست.راستش مطمن بودم تو کمک ام نمی کنی.
چمدان بسته ام. اما تو هرروز هفته عین خیالت نیست ..
رهات کردم و درگیر خودتی.
رفتم سر پدرت ...
قبرستان سکوت بود.گفتم برای اخرین بار امدم نمی بخشم .
عنوان: 
اما قلب حافظه ی خودش را دارد و من هیچ چیز را فراموش نکرده ام. آلبرکامو
ما در استارتاپ نوکو تمام سعی خودمون رو میکنیم تا میتونیم برای خانواده ها چه مادر و چه پدر مطالب مفیدی را بسازیم در این بخش از مجله نوکو به توضیح کامل هفته های بارداری یا همان بارداری هفته به هفته پرداخنه ایم
بارداری هفته به هفته
شما میتونین به طور کامل از هفته چهارم بارداری که به طور مثال شروع بارداری هست تا هفته چهل و یکم بارداری که تقریبا زمان زایمان است بخونید.
این دومین غروب جمعه ست که من دارم بیشتر کار می کنم.
هفته پیش یه دفترچه درست کردم و کل کارام رو اون تو نوشتم.
هرروز یه تعدادیش کم شد و یه تعداد دیگه ای بهش اضافه شد.خوبیش اینه که دیگه هاج و واج نمی مونم که چی کار دارم و چی کار باید بکنم.
+ بعضی اتفاقات مثبت، یهویی تو زندگی رخ می دن، نمیشه از قبل براشون برنامه بریزی.
++می خوام دیگه مثبت اندیش باشم.
آخر هفته ها تقریبا بهشته واسه من و ی خواب درست حسابی دارم
چرا؟ چون خواهر وبرادرام مدرسه نیستن و ساعت۶ صبح باصدای 
آلارم و صحبت کردناشون ازخواب پانمیشم-_- 
منم مدرسه میرفتم انقد آروم و بی سروصدا حاضرمیشدم صبحا
که مامانم اصن نمیفهمید که من کی بیدار میشدمو میرفتم
بقیه روزای هفته ،هرروز صبح پتانسیل بالایی پیدا میکنم واسه
قاتل شدن ،بعد اینکه اینامدرسه میرن مامانم باتلویزیون میزنه کانالای
رادیویی که آهنگ پخش میکنن، و خلاصه که اعصاب نمیمونه واس
98/3/18 بود که تصمیم گرفتم از کارها و اعمالم مراقبه کنم.
به مدت یک هفته انجامش دادم.
هفته دومش ولی ... 
ولی بله. کم کاری و غفلت کردم ... .
اما خداروشکر که الان می تونم ادامه بدم.
الحمدلله... .
از همین چهارشنبه تا جمعه ، هفته دوم مراقبه ام باشه خوبه.
ان شاء... .
 
زندگی کردن واقعا سخت شده . اینکه تو طوفان خبرهای گند قرار گرفتی ، هرروز هزارتا خبر میشنوی که وجودتو میلرزونه و در ازای اونا حتی یه چیز نمیشنوی که به خودت بگی آخیش! نفس کشیدن ، از رو تخت تکون خوردن ، سرکار رفتن همه و همه خودشون جز دشوارترین کاران . اینکه هرروز اتفاقی میوفته که بیشتر بهت یادآوری کنه که چقدر ضعیفی، که زندگی هیج تضمینی نداره و هیچ اطمینانی به بقات نیست . اینا اونقدری سنگین و ترسناکن که دیگه نمیشه سبزی درخت‌های بهار رو ببینی و فک
احساس میکنم ما آدمها همیشه به نوشتن کارهای روزانه و ماهانه و سالانه مان نیازمندیم ... به این نیازمندیم که بیاییم کارهای روز بعدمان را حداقل روی یک کاغذ باطله بنویسیم تا بدانیم فردا را قرار است چطور بگذرانیم .
 
 
 بدون برنامه روز را شروع کردن ، مانند آن است که به یک شهر سفر کنیم و ندانیم قرار است کجا ها را ببینیم و در چه مکانی اقامت داشته باشیم ! و بیخیال عالم و آدم ، دست هایمان را پشتمان قفل کنیم ، بیخیال تر راه برویم و بگوییم :
 حالا می رویم ببی
ما آدم ها همیشه دوست داریم دیگران رو تغییر بدیم، نگاه می کنیم ببینیم
هرکسی چه عادت یا رفتار و ویژگی بدی داره تا سریع بهش گوشزد کنیم. اما لطفا
انقدر دنبال انتقاد کردن از دیگران نباشید. تنها کسی که می تونیم تغییر
بدیم خودمونیم. ما فقط می تونیم روی خودمون تاثیر بذاریم و باور کنید اگه
خودتون رو تغییر بدید رفتار دیگران هم با شما تغییر خواهد کرد. به جای
تمرکز روی دیگران روی خودتون تمرکز کنید و سعی کنید هرروز بهتر از دیروز
بشید هرروز بیشتر پیشرفت
► ترتیب مسابقات لیگ در هفته های مختلف در جدول زیر آورده شده است: 

هفته 1
1 - 2
3 - 4
5 - 6
7 - 8

هفته 2
4 - 1
2 - 7
6 - 3
8 - 5

هفته 3
1 - 8
3 - 5
4 - 2
7 - 6

هفته 4
6 - 1
2 - 3
5 - 7
8 - 4

هفته 5
1 - 7
4 - 5
3 - 8
2 - 6

هفته 6
5 - 1
7 - 3
6 - 4
8 - 2

هفته 7
1 - 3
2 - 5
4 - 7
6 - 8

هفته 8
3 - 1
5 - 2
7 - 4
8 - 6

هفته 9
1 - 5
3 - 7
4 - 6
2 - 8

هفته 10
7 - 1
5 - 4
8 - 3
6 - 2

هفته 11
1 - 6
3 - 2
7 - 5
4 - 8

هفته 12
8 - 1
5 - 3
2 - 4
6 - 7

هفته 13
1 - 4
7 - 2
3 - 6
5 - 8

هفته 14
2 -1
4 - 3
6 - 5
8 - 7

► هرگاه تیمی بدون صاحب شود، در اولین فرصت پس از یکی از زمان های زیر، بات (bot)خواهد شد:- قبل از با
احساس میکنم ما آدمها همیشه به نوشتن کارهای روزانه و ماهانه و سالانه مان نیازمندیم ... به این نیازمندیم که بیاییم کارهای روز بعدمان را حداقل روی یک کاغذ باطله بنویسیم تا بدانیم فردا را قرار است چطور بگذرانیم .

بدون برنامه روز را شروع کردن ، مانند آن است که به یک شهر سفر کنیم و ندانیم قرار است کجا ها را ببینیم و در چه مکانی اقامت داشته باشیم ! و بیخیال عالم و آدم ، دست هایمان را پشتمان قفل کنیم ، بیخیال تر راه برویم و بگوییم :
 حالا می رویم ببینیم
جغد پیری بود که روی درخت بلوطی زندگی میکرد.
جغد هرروز اتفاقاتی که دور و برش می افتاد را تماشا می کرد.
دیروز پسری را دید که به پیرمردی کمک کرد و سبد سنگینش را تا منزلش برد.
امروز دختری را دید که سر مادرش داد میزد.
هرچقدر بیشتر میدید، کمتر حرف میزد.
هرچقدر کمتر حرف میزد، بیشتر میشنید.
میشنید که مردم حرف میزنند و قصه می گویند.
شنید که زنی میگفت، فیلی از روی دیوار پریده است.
شنید که مردی میگفت، هرگز اشتباه نکرده است.
او درباره ی همه ی آدم ها شنیده بو
هرروز صبح لذتی که باخدا حرف زدن داره.هیچی دیگه نمیتونه داشته باشه
هروقت صداش میزنیم انگار راست میگن از شاهرگ به ادم نزدیکتره
باخلوص نیت صداش بزن حتما جوابتو میده .من برای کسب و کارم هر روز صداش میزنم
میگم خدایا این مجموعه مهرزمان رو حفظ کن و هر روز مشتریهای مارو زیاد کن .مگه میشه دعا کردو
مهرلیزری سفارش نیاد. یا حتی مهرژلاتینی هم باشه. حتما میاد و خدایا شکرت با این همه محبت زیادت
راستش کمتر از یک ساعت دیگر وارد پانزدهم می‌شویم و من بیست‌ودوساله می‌شوم...
ضربان قلبم عادی نیست... هیجان دارم، خیلی! آدم‌های زندگیم هرروز مهربان‌تر از دیروز می‌شوند... هوایم را بیشتر دارند و بیشتر دوستم دارند...
قلبم از هیجان عادی نمی‌تپد، چون فردا روزِ من است... فردا قرار است همه چیز خوب باشد... فردا همه تبریک می‌گویند و انگار همه بیشتر از روزهای پیش به یادم هستند... انگار فردا روز زهراست... نه یک روز عادی! 
امسال بالاخره سورپرایز شدم، به معن
من آخر هفته ها رو دوست دارم چون تو، این روزا پیش مادرتی و خوشحالی. من تمام طول هفته برای آخر هفته لحظه شماری می کنم چون تو بی صبرانه منتظر رسیدن این روزی. بعد از آشنایی ما بهترین روز هفته در نظرم، از یکشنبه به پنجشنبه تغییر کرد چون روزی بود که تو بدون استثنا هر هفته منو دعوت می کردی خونتون. من، تو و مادرت. فقط خودمون سه تا. خونه ی مادرت تو خوشحال بودی. می خندیدی. لبخند یک لحظه هم از صورتت پاک نمی شد. تو مادرتو بی هوا بغل می کردی. هی بهش می گفتی که دل
چند وقتی بود که میشناختمش؛ سنش بالای ۶۰ سال بود هر وقت منو می دید لبخند می زد از کیف زرد رنگ و رو رفتش که آرم پست رو داشت یه دسته ی کوچیک گل سفید در میاورد و می داد دستم بعد دستی به سرم می کشید و می گفت : مثل این گل ها با طراوتی!سنش هی بالاتر رفت ؛ تبدیل شده بود به پستچی آشفته ای که روز به روز خسته تر میشد یکی از همون شبا بود که زنگ در خونمونو زد ؛ لبخندش از همیشه کمرنگ تر شده بود بعد از دادن یه دسته گل سفید گفت : بهش بگو متاسفم گفتم: به کی؟یکم فکر کرد
هرروز که میگذرد احساس فارغ بودن ازاین دنیا رو بیشتراز همیشه احساس میکنم
هرروز که میگذرد لذت هایم بیشتر میشود و نسبت به 
اطراف پیرامونم بی حس تر میشوم،اهمیتی به گزافه گویی 
های اطرافیانم ندارم و حس خلاء بهترین حس در جهان البته
ازنوع مثبتش هست.من درک میکنم جهان را دیگر.
من درک میکنم اکثر چیزهارا.من خیلی زود به این درجه رسیدم
اما به خودم میبالم که خیلی زود به این ادراک رسیدم..
من دیگر غصه خودم نبودن را در نوع لباسم نمیخورم
نه اینکه بیخیال شوم،ن
هفته ی قبل که صبح ها کارآموزی غدد بودم چند تا عصر هم شیفت داشتم تو بیمارستان
کاردانشجویی،  این هفته هم که گذشت از یکشنبه تا خود امروز صبح ها تمام بیمارستان
کاردانشجویی بودم عصر ها هم غیر 2 روز کارآموزی ccu ...
دلم میخواد دقیق و با همه ی جزییات بنویسم ولی خواب چشمامو پر کرده !
فقط میگم ابن هفته جدید قراره خونه خواهر باشم ، فردا بلیط داریم از شهر ما به مقصد شهر خواهر....
حتی اگر شمارش روزهای هفته از دستت رفته باشد، که می‌دانم رفته، اما...
صبح جمعه را با دست و پا زدن در بیم‌هاو امیدهایش، عصر جمعه را با‌ دلتنگی های خفه کننده اش و پایان جمعه را با افسردگی مزمن و غیرقابل درمانش خواهی شناخت...
این هفته هم تَه کشید.
۱. Bonding time [+به این سرعت؟:*]
۲. خاله جان ـو دیدیم کلاهشو تست کرد خوب بود چقدم به رنگش میومد [گف پشمال هرروز شفاف تر و جوون تر میشی:ذوق مرگ] + ذوق دسکشاشو داره ک شروع کنم ^_^ 
۳. ژله قلبی+ کشک بادمجون + قرمه سبزی + سالاد انار + ته دیگ نونی ترد و خوشمزه 
هرروز بع کنکور نزدیک نر و منم هرروز حالم بدتر :/
حالم عه همع چی بهم میخورع 
عه روزایی ک میان و میرن 
عه ادمایی ک دور و برمن
عه دروغایی ک میگن
یع عمرع بازی خوردم ... حالام دارن بازیم میدن 
متنفرم عه احمقانع ها 
میخام پشت کنکور ببینم کی چهع مرگش میشع!!!
تفف بع این حماقت ک یع عمرع بع گامون دادع
خدایا بع عدالت شک دارم!! تا کی باید جور اشتباهای بقیع رو کشید!!
صب پامیشم ...میرم پایین بع چرت و پرتای زندگی فک میکنم میشع نهار میرم بالا یع چی نخوردع نخوردع سیست
تمام طول هفته را منتظری تا جمعه برسه، چه روزهای پرکار و پر تنش و چه روزهای آرام و بی صدا. فکر میکنی جمعه روز خاصی هست، یک اتفاق نو رخ میده، یا کلی استراحت میکنی و خستگی کل هفته از تنت درمیره اما جمعه میرسه و تازه دلتنگ روزهای هفته میشی! شاید واقعا جمعه ها هیچی نداره جز دلتنگی. جمعه ها سوت پایانه، جمعه ها آخر جاده است!
اما با این حال روزهای هفته با یک دلخوشی سپری میشه، دلخوشیه رسیدن جمعه ای که تو میخوای!
سلااااااااام :)
+این چه عنوانیه نبات؟ :/
-خب اولین چیزی بود که به ذهنم رسید! :)
***
هر هفته،شنبه ها،میام تو این پست وزن جدیدمو اعلام میکنم! :)
تاریخ شروع:۹۸/۲/۵
وزن شروع نبات:۷۲/۹۰۰
وزن ایده آل نبات:۵۸
هفته اول:71/5
هفته دوم:
هفته سوم:
...
____________________
پ.ن:اگه کسی اینجا هست که رژیم میگیره،میتونه هر شنبه بیاد و وزنشو اعلام کنه،به صورت شناس یا ناشناس :)))
پ.ن:خیلی زود بهت میرسم ۵۸ دوست داشتنی،قول میدم :)♡
مرسی خدا :) 
مرسی نبات :)
با یاد خدا
 
سلام
امروز شنبه اول هفتس.از هوا نگم که فوق العاده بهاریه.
آدم دلش میخواد ساعت ها بره بیرون توی این هوای عالی..
بگذریم امروز رفتم دکتر سرماخوردگیم از ده روز گذشته..شربت و کپسول داد.
درمونگاهم گفته دیگه ویتامین و قطره ب مانمیده دولت.
چرا جابجا مینویسم..☺☺
خلاصه دیگه قهطی شده..
ی هفته دیگه تولد پسر کوچولومه ..عزیز دل من امیدوارم تا تولدش کاملا سرماخوردگیم برطرف بشه.
پسرخاله هرروز میشماره که چن روز ب تولدش مونده.خلاصه منتظر اون روزیم..
آرمی این هفته نفر چندم لیگت شدی؟
#کنجکاو_درباره_همهچیز_آرمی
(ادای بنگتن دراریم)
.
.
.
اگه از رتبه لیگ این هفته ات (مثه من ) عکس گرفتی ، توی پیکوفایل اپلود کنید و لینکش را برای ما به صورت خصوصی بفرستید تا توی سایت بزارم و هر هفته با همدیگر پیشرفت کنیم . توجه کنید که حتما لیگ این هفته تون باشه و مهم نیس نفر چندم شدید ، کافیه تمام سعیتون را بکنید که هفته دیگه پیشرفت کنید ( حتی اگر یه رتبه بالاتر بشید) و مهم نیس چه لیگی هستید ( برنز ، طلا ، ... ) 
هفته ی پیش همین روز، ساعت 3:56 دقیقه مردی از ترمینال تماس گرفت و گفت بلیط ساعتِ ده شبت به ساعت 8:30 تغییر ساعت داده، درست وسط خوابِ آشفته ام روی کوله پشتی وسط اتاق خوابگاه زنگ زده بود.
هفته ی پیش همین روز ساعت 7:10 دقیقه داشتم توی حیاط خوابگاه چمدان به دست، با "آ" خداحافظی می کردم.
هفته ی پیش همین روز ساعت 10 شب دنبال نان سنگ پز یا همچین چیزی می گشتم، حوالی انار!*
هفته ی پیش همین روز ساعت 11: 30 دقیقه ی شب توی اتوبوس خوابم برد و یک باره از خواب پریدم! دوباره
دانش جوی رشته پزشکی دانشگاه شیراز هستن.جلسات ایشون انفرادی و بدون
محدودیت زمانیه.با این حال ایشون فوق العاده بی نظم در برگزاری کلاس هستن و
ساعت و روز کلاسشون در هفته شناوره!جلسات یک هفته درمیونه.ایشون روش خوندن
درس ها رو توضیح میدن و به شما برنامه میدن برنامه ی ایشون برای هرروز فقط
شامل حجمه و ساعت نداره.این سبک برنامه ممکنه موجب کم کاری داوطلب
بشه.ایشون درس نمی پرسن و آزمون نمی گیرن.در ضمن معمولا در دسترس نیستن.
اطلاعات ما کامل نیست لطفا
در این دنیای شلوغ و پرهیاهو تنها بودن در خلوت خود  بدون از آدم‌ها راحت نیست. این دنیایی که تمایل به تنهایی و خلوت را نشانه‌ی افسردگی و جنون می‌دانند برای ما درون‌گراها سخت است، درک نمی‌شویم و برچسب می‌خوریم.هرروز تمایل به رفتن در من بیداد می‌کند،جمع کنم و بروم روستایی دور در شمال؛بنویسم، ترجمه کنم، مزرعه خودم را داشته باشم و فارغ از آدم‌ها. اما هر روز باید مثل آدم‌های معمولی کارهای معمولی انجام بدهم و این شلوغی‌ها را تحمل کنم تا روزی
 
آدم گاهی اونقدری خسته و دلزده‌ست که هر آرزوی تازه‌ای ، هر امید تازه‌ای، انتظار رخدادنِ اتفاقِ خوبِ تازه‌ای حتی براش غیر ممکنه . وقتی از سرش میگذره که شاید یه وقت یه اتفاق دیگه‌ای بیوفته خنده‌ش میگیره ! مگه میشه . مگه میشه یکبار قرعه‌ی فال به نام ما بیوفته ؟ دلزده! همینطوری که شروع کردم به نوشتن این کلمه اومد به ذهنم و الان فکر میکنم چه کلمه‌ی خوبی واسه توصیف این حالیه که دارم . دلزده از هر امید واهی‌ای ! از تمام فکرهای خوب کردن . تو این ح
رفتم دکتر. نشستیم فکرهایمان را روی هم گذاشتیم و به سه نکته رسیدیم! علت ارتعاشات 1-فشار عصبی چند روز پیش و 2-موبایل 3-کم خوابی ست.
نتیجتا من برای حفظ سلامت جسمی و کمی هم سلامت فکری باید این سه را مدیریت کنم. حالا چندتا مسئله پیش می آید! مقاله خواندن ها و کتاب خواندن ها با موبایل بوده تا الان، چه کنم؟ روی بیاورم به مجلات و کتاب های کاغذی! پس لازم است سری به کتاب فروشی مسترامیدی دلبرم بزنم، احتمالا برایم چایی بریزد و از رمانی که به تازگی خوانده بگوید
تا حالا هرکی میپرسید: کِی؟ میگفتم ۳۰ آبان، یعنی آخر‌ هفته ۴۰. هرچند ضمنی میدونستم از هفته ۳۸ به بعد هر لحظه ممکنه شروع بشه...
با کمردردی که چند روز پیش گرفتم و شوکی که به هردومون وارد شد، تاریخ رو دیگه روی ۱۵ آبان میبینم و یعنی فقط ۲ هفته دیگه! هول افتاده به جونم که هرکاری مونده رو انجام بدم...! 
بیام از این ذهن آشفته بنویسم بلکه یکم اروم شه!
+این دوروزه همش دانشگاه و بعدش کار. خسته خسته ام اما سروصدای تلویزیون نمیذاره بخوابم! پروژه های هرروز دارم و انشاا... بیشتر هم خواهند شد. تست و اینا هم دارم. یه کار جدید هم نوشتن کمپین تبلیغاتی هست که بهش علاقمندم و اگر خدا بخواد میخوام که توی این کار برم. دیگه چی؟ یه پیج جدید اینستا میخوام بزنم از خودم بنویسم، از عمق ذهنم ! چیزایی که فکر کنم خیلی ننوشته ام درموردشون. دیگه ؟ به برنامه نویسی و مدیریت ی
به مناسبت هفته سلامت از کارشناسان بهداشت دعوت به عمل آمد تا درباره بهداشت عمومی و شعار هفته سلامت برای دانش آموزان صحبت کنند و نیز برنامه صبحانه سلامت با همکاری انجمن اولیا و مربیان مدرسه اجرا شد همچنین دانش آموزان در این خصوص ویژه برنامه ای اجرا کردند دعوت از اولیا به مناسبت هفته سلامت و اجرای پیاده روی به مناسبت هفته سلامت
یعنی واقعاً شما هیچ‌وقت خواب‌های‌تان را به خاطر نمی‌آورید؟ تمام طول روز گوشه‌ای از ذهن‌تان نمی‌ماند؟ هرروز که نه؛ ولی لطفاً بگویید که هرچند روز یک بار، ماهی یک بار، دست کم سالی یک بار که چنین می‌شود. یعنی شما خبر فوت مادربزرگ‌تان، رتبۀ کنکورتان، عروسی عشق‌تان، مهمان‌های ناخوانده، گرفتاری فلان دوست و خیلی اتفاقات مهم و غیرمهم دیگر را اول از خواب‌های‌تان نگرفتید؟ حالا این‌ها به کنار، یعنی خواب‌های کودکی‌تان را مانند خاطرات بیدا
۸ تا جون داره
سگ افسردگی درونو میگم لعنت بهش -___-
پ.ن ۱: کی هشت ماه دیگه میاد؟ (:
پ.ن۲: یکی هست هرروز داره عصبی تر میشه، کنترلش سخت شده
پ.ن۳: از کنکور بدم میاد :/
پ.ن۴: فوتبال که پخش نمیکنید،نتم که قطعه، بازیامم که همشون انلاین،فوتبالمم که واسه کنکورم محدود کردید، لاولی لایف واقعا :/
 
شیوع ویروس منحوس کرونا بخشی ازاین کره خاکی رادرگیرکرده است به نظرمی رسدبرای اینکه بااین ویروس مقابله کنیم بایدعلاوه بررعایت نکات بهداشتی همچون شستن دستها بامایع واستفاده ازماسک و...
دستورات دینی قطعا می تواندبلاها راازماوخانواده مارفع نمایدهمچون 
1- هرروز صدقه دادن که این عمل باعث می شود 70بلا ازانسان دفع شود
 2-هرروز خواندن حداقل 7مرتبه سوره حمدجهت سلامتی خودوجامعه ای که درآن زندگی می کنیم
3-صله رحم تلفنی انجام دادن 
4- به مدت 10روززیارت
Weekends 2017 1080p BluRay,آخر هفته ها,انیمیشن Weekends 2017 آخر هفته ها,انیمیشن آخر هفته ها Weekends,انیمیشن کوتاه,بهترین انیمیشن کوتاه,ترور خیمنس,دانلود انیمیشن Weekends 2017,دانلود انیمیشن Weekends 2017 دوبله فارسی,دانلود رایگان انیمیشن,دانلود کارتون کوتاه,درام,زیرنویس فارسی Weekends 2017,سایت دوستی ها,فیلم کوتاه آخر هفته‌ها 2017,نامزد اسکار,ویک اندز,
ادامه مطلب
مسابقه مجازی نوروز 99
هرروز رأس ساعت 17
روند مسابقه هرروز رأس ساعت شروع مسابقه، تعدادی سوال بارگذاری می‌شود و هر سوال 1 امتیاز داردفرصت‌ جواب دادن به سوالات، 45 دقیقه میباشد و بعد از ساعت 17:45، هیچ جوابی مورد قبول نیست.
طریقه ارسال جواب ابتدا به وبلاگhttp://hamiyanevelayat.blog.ir/ مراجعه‌ کرده و در قسمت طبقه بندی موضوعی وبلاگ، گزینه مسابقه مجازی را انتخاب کنید تا به فایل سوالات مسابقه دسترسی پیدا کنید. برای پاسخ به سوالات در قسمت ثبت نظر طبق موارد زیر عمل
یکی بود، یکی نبود. یکی بود که ته یه چاه خودش رو قایم کرده بود. اون چاه یه کتابخونه بزرگ و بلند بود. بالای چاه یه دایره بود که می‌شد از توش، آسمون شب و روز رو دید. و حقیقت اونجا بود، دنیای واقعی اون بیرون بود. ولی اون شخص نمی‌خواست بره بیرون. همون جا موند. هرروز خودش رو بین داستان‌ها گم کرد. شب‌ها کف زمین می‌خوابید، جایی شبیه قبر که بین خاک‌ها برای خودش کنده بود. سردش بود. پایان.
بهم گفت: اگر من جای تو بودم و این‌جوری خواب میدیدم، ادعای پیامبری می‌کردم. 
ریز ریز خندیدم. تو گویی خنده‌ای بود آغشته به شرم و حیا. 
چندی بعد خواب دیدم که با هم حرف می‌زدیم. گفت: همش اجبار بود. یه روزی تمومش می‌کنم. 
و هرروز تعبیر جدیدی از خوابم پیدا می‌شود. کاش به پایانش نرسد. 
گوش کنید. 
چجوری این احساسات رمانتیک تموم نشدنی رو دارین نسبت به بارون؟ من اگه بعد یه مدت طولانی بارون بیاد خب قطعا ذوق میکنم ولی الان واقعا خسته شدم از سرما و بارون و تاریکی هوا. حالا هی هرروز تو این ماسماسک هم باید استوری بارون ببینیم؟:)) بسسه دیگه:))
هفته بسیار سخت و پر کاری داشتم و هنوز این هفته تموم نشده کلا هفته های سخت روزهای سخت و ساعت های سخت خیلس کش دار و کند میگذرن و همونجوری وه میبینیر ۳ روز از هفته مونده تا تموم بشه.
کل روزای هفتع کلی کار برای دانشگاه دارم به علاوه حسابداری فردا انتحانش دارم :/ 
برای هفته دیگه یک طومار کار دارم فقط کارای دانشگاهه نمیدونم چه خبره؟ ترم های پیش از این خبرا نبود :|| قشنگ مثل ارازل بیکار میچرخیدیم همشم میخوابیدیم ولی حالا به زورررر میخوابم ینی الان واق
برای مقابله با این ویروس بی‌شعور آدم‌کش، چیزی به ذهنم نمی‌رسد جز اینکه به خانواده و دوستان سفارش کنم احتیاط کنند، روزی چندبار دست‌هایم را بشویم، شبی یک‌دانه پرتقال بخورم، سعی کنم مواظب خودم باشم و به معنای واقعی کلمه طوری زندگی کنم که انگار هرروز روز آخر عمرم است! :|
دو هفته پیش تو بیمارستان یه نفر منو هل داد و زمین خوردم. آروم افتادم. شدید نبود خیلی... 
دو هفته ست گاه و بیگاه درد دارم. دو هفته ست شب که میشه بچه ها بیقرار میشن و بشدت تکون میخورن. کلافه میشم... اذیت میشم... درد تو شکم و پهلوهام میپیچه... دو هفته ست همسرم که میخوابه ، میرم تو آشپزخونه ، دستمو جلوی دهنم میگیرم که صدام بلند نشه و گریه میکنم. دو هفته ست انگار یه تیغ تو گلوم گیر کرده. کلافه م. بیقرارم. نه از درد و تکونای بچه ها... از روضه باز خانم فاطمه زهر
به نام او...
اخر هفته ی خوبی نیست
هفته ی خوبی هم نبود.سرحال نبودم این هفته رو.
الان هم صدای اذان میاد و همین قدر داره دلگیر تر میشه این غروب
خیلی چیزها هست که هنوز فکر میکنم از حساسیت بالای منه
مثلا اینکه با قاشق غیر چوبی تو قابلمه تفلون رو هم بزنیم یا الکی ناراحت شدن هام از پنهون کردن یا بیان نکردن یا حتی جا به جایی های قبل خواب یا خیلی چیز های دیگه...
شاید خودمم همین جوری ام
من هنوزم دارم تلاش میکنم تو بی تفاوت تر شدنم...ولی فعلا اسیب هاش فقط به خو
به مناسبت هفته بزرگداشت مقام معلم دانش آموزان ویژه برنامه هایی  با همکاری بسیج دانش آموزی اجرا کردند اردوی چند ساعته برای دبیران برنامه ریزی شد از دبیران بازنشسته تقدیر به عمل آمد و زنگ سپاس معلم در روز چهاردهم اردیبهشت به صدا در آمد
سلام
 
یک نفری یک پست در اینستاگرام گذاشته بود و من استوریش کردم، مضمون هم این هست: " عکس های سر قبرتان را نشر ندهید "
 
اومدن بهم ایراد گرفتن مگه چه اشکالی داره؟ والا بخدا خیلی اشکال داره، اگه تو درد داری چطور یادت میمونه که عکس و فیلم بگیری و استوری کنی، واقعا این ها فقط راههای جلب توجه هستش، من با یک بار و دو بارش کاری ندارم که خب طبیعیه، آدم داغ دیده و دلش همدردی میخواد. روی سخنم با اون افرادی هست که هرروز، هر هفته یا یک چیزی در این مایه ها عکس
نمیدونم چرا
از تقریبا یه خورده مونده بود که اربعین برم تا الان هر تعطیلی ای پیش میاد و دور میشم از فضای دانشگاه دلتنگی میکنم :|
سرمم خلوت نیستا که بگم آی حوصله م سر میره و اینا
اتفاقا تا 1 بیدارم هرروز و تهشم میمونه کارام
ولی خب نمیدونم چرا اینجوریم :/
میتونم وایسم تو خونه داد بزنم بگم اذیتش نکن؟ بله میتونم
میتونم بخاطرت چک بخورم؟ بله
میتونم کوله پشتیمو بردارم بیام پیش تو زندگی کنم؟ بله همین فردا
میتونم از پدرم شکایت کنم و حقی رو ازش سلب کنم؟ بله میتونم
...
چرا نمیکنم؟
چون اینا راه های سختن
راه های سخت همراه محکم میخواد
تو همراه محکمی هستی؟ برای یک امضا برآشفته میشی
امضایی ک حتی حاضر نیستی دربارش با من همفکری کنی!
...
بذارم تو بری باهاش صحبت کنی؟ بپرسی ک ایا لات هستی!؟ معتادی؟ زن داری!؟
برو بپ
ارزوهای ادما مثل پروانه ان، تو مِغزت‌ پیله میبندن، تورو شادت میکنن، هرروز به امید دیدنش به زندگیت ادامه میدی، بعد اینکه از پیله دراومد بزرگش میکنی،‌خوشگلش میکنی، 
ولی وقتی که به اندازه کافی بزرگ شد، وقتی وقت لذت بردن از زیباییاش میشه، اون میمیره.
چرا ما هیچوقت به ارزوهامون نمیرسیم؟
سلااااااااام :)
+این چه عنوانیه نبات؟ :/
-خب اولین چیزی بود که به ذهنم رسید! :)
***
هر هفته،شنبه ها،میام تو این پست وزن جدیدمو اعلام میکنم! :)
تاریخ شروع:۹۸/۲/۵
وزن شروع نبات:۷۲/۹۰۰
وزن ایده آل نبات:۵۸
هفته اول:
هفته دوم:
هفته سوم:
...
____________________
پ.ن:اگه کسی اینجا هست که رژیم میگیره،میتونه هر شنبه بیاد و وزنشو اعلام کنه،به صورت شناس یا ناشناس :)))
پ.ن:خیلی زود بهت میرسم ۵۸ دوست داشتنی،قول میدم :)♡
مرسی خدا :) 
مرسی نبات :)
سلااااااااام :)
+این چه عنوانیه نبات؟ :/
-خب اولین چیزی بود که به ذهنم رسید! :)
***
هر هفته،شنبه ها،میام تو این پست وزن جدیدمو اعلام میکنم! :)
تاریخ شروع:۹۸/۲/۵
وزن شروع نبات:۷۲/۹۰۰
وزن ایده آل نبات:۵۸
هفته اول:71/5
هفته دوم:
هفته سوم:
...
____________________
پ.ن:اگه کسی اینجا هست که رژیم میگیره،میتونه هر شنبه بیاد و وزنشو اعلام کنه،به صورت شناس یا ناشناس :)))
پ.ن:خیلی زود بهت میرسم ۵۸ دوست داشتنی،قول میدم :)♡
مرسی خدا :) 
مرسی نبات :)
http://WWW.NEGARSKIN.IRدو هفته قبل تزریق بوتاکس داشتم که پس از یک هفته افتادگی پلک یک‌طرف ایجاد شد، چه مدت به این صورت باقی خواهد ماند؟
 
گاهی مقداری از بوتاکس تزریق شده مهاجرت کرده و عضلات ناخواسته را ضعیف می کند. در افتادگی پلک بوتاکس روی عضله بالابرنده پلک اثر کرده  و بسته به مقدار دارویی که مهاجرت کرده زمان بهبودی حدود دو هفته است.
در اثر پرخوریای عید دو کیلو وزن اضافه کرده بودم که انتظار داشتم خود به خود برطرف بشه ولی الان چهار ماه گذشته خبری از کم شدنش نیست که نیست. تازه می‌فهمم تا به حال هنر خاصی نکرده بودم که وزنم متعادل بوده. با بالا رفتن سن سوخت و ساز بدن کم می‌شه و دیگه نمی‌تونی هرچی دلت می‌خواد بخوری و همچنان هم باربی بمونی.
عجالتا مصرف شکر رو کم کرده‌ام. هرروز صبح خیر و شر درونم سر مقدار شکر چاییم باهم چونه می‌زنند.
آیا می‌دونستید شکر اعتیادآوره و افرادی که ش
بازار سهام همچنان هم حمایت‌های دولتمردان را دارد و هم اخبار سیاسی حاوی کاهش تنش‌ها و به همین دلیل به نظر می‌رسد چشم‌انداز امید بخش‌تری نسبت به دیگر بازارها داشته باشد.
 
شاخص کل بورس در هفته پایانی دی ماه، با رشدی ۴۵۶۳۸ واحدی، در کانال ۳۹۹ هزار قرار گرفت تا تنها ۵۵۵ واحد با سقف تاریخی کانال ۴۰۰ هزار فاصله داشته باشد اما آیا این روند رو به رشد در هفته پیش‌رو ادامه خواهد داشت؟
قرار است در هفته پیش‌رو اکثر شرکت‌های بورسی و فرابورسی ابتدا گ
باید بنویسم، باید بنویسم؟ که یک هفته در غم، شادی، بیماری، خستگی، امید، افتخار، هراس، پشیمانی، اندوه، ابهام و "حالا چی میشه" گذشت... باید بنویسم که یادم بماند در همان هفته‌ای که از جمعه‌ی رفتن سردار شروع شد، یلدا با آن همه نور و شادی به خانواده ما اضافه شد. در همان هفته‌ای که سرفه‌ شب و روز امانم بریده بود، رفتم کلاس زبان Dutch ثبت نام کردم چون به یک اطمینانی دل خوش کردم که جگرگوشه سه روز در هفته، هر روز سه ساعت دور از من می‌ماند، در همان هفته‌ا
توانبخشی شکستگی توراکولومبار
روز اول تا هفته اول:
حرکات ستون فقرات ممنوع .( خم کردن، درازونشست، چرخش)
حرکات اندام فوقانی و تحتانی در تمام جهات انجام میشود.
تمرینات تتقویتی اندام فوقانی و تحتانی مثل شکم داخل دادن ، سفت کردن باسن ، فشار دادن زانو به تخت و ... انجام میشود.
 
هفته دوم :
همچنان حرکت و تقویت توراکولومبار محدود است ولی از هفته دوم میتوان با وزنه های سبک اندام فوقانی و تحتانی را تقویت کرد.
 
 هفته چهارم تا هشتم :
در انتهای هفته ی ششتم می
سلام...شبتون بخیر
اول کاری میخواستم یکم از ضرورت {خودشناسی} براتون بگم
همه ما ذاتا عاشق خودمون هستیم و برای خوشبختی خودمون حاضریم هرررکاری کنیم....
ولی اگه یه نگاه به بشریت بندازیم چند درصدشون احساس خوشبختی دارن؟!چند درصد به ارامش واقعی (نه یه لذت و ارامش کاذب و زودگذر) رسیدن؟
هرروزی که میگذره به اختراعات و اکتشافات و پیشرفت صنعت و راحتی زندگی جوامع امروزی بشر اضافه میشه ولی...ولی بیاین ببینیم ادما تو این زمونه زندگی با ارامشی دارن یا صد سال دو
ساعت ۱۱ صبح از خواب بیدار شدم.تا الان فقط یک نخ سیگار کشیدم.
چای را دو ماه است ترک‌ کرده ام.
دارم تمرین غذا نخوردن میکنم.
هرروز برنامه همین است تا زمانی که دیگر‌ واقعا نتوانم.
مقداری میخورم که زنده بمانم و دوباره ادامه
این حال را دوست دارم
دارم کتاب «گرسنه» از کنوت هامسون را میخوانم
او هم مردی بود که سراسر «اسلو» را پیاده قدم میزد
به وقت ۱۴:۵۳
من از امتحان خوشم نممیییاااااااااااااااادددددددددد کلا چهار تا درس که بیشتر نیست نمره شو می دادن بریم پی زندگیمون دیگههه 
+ هششش 
+ یه تحقیق هم مونده تازه 
+ این هفته را هفته ی تداخل بین کارهایی که دوست دارم انجام بدم و درس های مسخره ای که باید بخونم نامگذاری می کنم
× بعدا نوشت : 
شنیدین چی شد؟ نوشتم : کارهایی که دوست دارم انجام بدم 
اولین تغییر سال ۹۸ ! 
یادتونه چند ماه شدید با این قضیه چالش داشتم؟ توی همه پست ها اثرش بود
 هرروزیه مشغله یاچالش جدید منو بخود مشغول می کنه وهردل مشغولی که دردنیایی از احساس غوطه وراست رنگ تک تک موهای منو سفید وسفیدترمی کنه .
هرروز که می گذرد نشان از کوتاهی فرصت های زندگی است . درخیابان وکوچه وبازار دنیایی جدید درپیش رو هست که ما هم گوشه ای از ان هستیم دنیایی متعلق به نسلی جوان ترازما . وهمتراز های ما هرکدام به نوعی سردرگریبان خود وزندگی با هزاردل مشغولی این ور وان ور می روند وبادیدن هم سن خود گویی همزبانی دردنیایی نااشنایی جوان ه
روزها در حال دویدن هستن و من رو محکم به دنبال خودشون می کِشَن ...
خیلی هفته گذشته رو خوب شروع کردم بر عکس این هفته،کلاً این هفته انگیزه هام نابود شدن و خاکسترشون رو تو فضای اتاقم می بینم،خاکستر شدن اتفاق خوبای آینده رو هم ...
کاش سر عقل بیام و اون گذشته رو همون جا،جا بذارم و تو حال زندگی کنم ...
این 5شنبه مهمونی دعوتیم و تهِ دلم یه خوشیِ کوچولو دارم و نمی دونم چرا؟!!!
عجیب ترین اتفاق تو این یه سال گذشته رو از سرگذروندم و هنوزم زنده ام ...
چیه این انسان
شنبه هفته پیش بود که بعد از کلی آوارگی و ناراحتی نقل مکان کردیم به خونه جدید 
خونه پدرشوهر رفتن منتفی شد و یه خونه باب میل من پیدا شد یه خونه ویلایی و پر از پنجره که هر روز کلی نور میپاشن توی خونه
و الان بعد از یک هفته تلاش بی وقفه برای سامان دادن اوضاع و خوابوندن فندق نشستم روی مبل و دارم ساندویچمو میخورم 
دو هفته قبل داشتن همچین شرایطی برام مثل رویا شده بود و الان من به اون رویا رسیدم 
خدای من شکرت :)
طرف حرامزاده است و یکبار مال حلال نخورده رسما اعلام میکنه که نماز نخونده و طبیعتا مسلمان نیست اما تو این دنیا ککشم نمیگزه...طرف هرروز با یه دختر آشنا میشه و خاک بر سر دختری که با اون دوست میشه اما اونم داره از دنیا لذت میبره...یا مشروب خور و...اما ما که کار خاصی نمی کنیم ضعیف واقع شدیم وضعمونم اینجوریه؛ به معنای واقعی کلمه مستضعف...
شعار سال پیش هفته کتاب دوباره انتخاب شد

 
به گزارش خبرگزاری مهر، بنابر تصمیم شورای سیاست گذاری بیست و هفتمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، «حال خوش خواندن» برای دومین بار به عنوان شعار هفته کتاب انتخاب شد.
در نخستین جلسه شورای سیاست‌گذاری بیست و هفتمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران،  انتخاب شعار به بحث و نظرسنجی گذاشته شد و بر اساس اعلام نظرات اعضای این شورا به ستاد هفته کتاب و همچنین اقبال عمومی به این شعار در دوره پیشین، شعا
رئیس ستاد هماهنگی کانون‌های فرهنگی مساجد از برنامه‌های این نهاد در بیست و هفتمین هفته کتاب خبرداد و گفت: پویش مردمی «نذر کتاب»، طرح اهدای کتاب به کتابخانه‌های روستایی و مناطق محروم، نذر کتاب در گردش و ... در این هفته انجام می‌شود.
ادامه مطلب
..::هوالرفیق::..
یک روز سر مورنینگ1 (Morning) رزیدنت2 به ما گفت که هفته آینده دارد کنگره زنان و مامایی برگزار می‌شود برای همین اساتید هیچ کدام نیستند. ما هم فکر کردیم کنگره سالانه‌ی OBGYN3  آلمان! یا یکی از این کشورهای اروپایی هست که پروفسورها دور هم جمع می‌شوند و مسائل فوق تخصصی را هر چه دقیق‌تر و به‌روزتر بررسی می‌کنند؛ احتمالا ما هم این هفته تعطیل می‌شویم که حسابی درس بخوانیم، جون خودمون...
ادامه مطلب
سیاری از خانمها هرروز آرایش میکنند ولی برخی سالی یا ماهی این کار را انجام میدهند . بالطبع پاک کردن آرایش برای خانمهایی که هرروز آرایش میکنند سخت است و در اثر پاک کردن ممکن است پوست آسیب ببینید مخصوص وقتی ریمل را از چشم پاک میکنیم  سخت تراست. امروز درباره نحوه پاک کردن آرایش چشم مباحث بسیار آموزنده و مفیدی را بیان میکنیم.
1- از شامپو بچه استفاده کنید. بهترین راه بدون سوزش چشم و ریزش اشک برای پاک کردن آرایش چشم، از جمله، ریمل مژه و ابرو (حتی ضد آ
چند بار در هفته تمرین کنیم؟
چند بار در هفته تمرین کنیم؟ شاید این سوال بیشتر به درد افراد تازه کار می‌خورد اما اصلا سوال پیش پا افتاده‌ای نیست. بسیاری از افراد زمان بسیار زیادی از طول هفته را به باشگاه رفتن و انجام حرکات ورزشی می‌گذرانند؛ این در حالی است که این کار اصلا درست نیست. با جیمیتو همراه باشید.
 
برای رشد عضلات چند بار در هفته تمرین کنیم؟
ادامه مطلب
*وسط فوتبال پا میشین میایین مهمونی ؟؟؟ بعد ما باید خوشحال هم بشیم؟؟از خدا بترسین، همانا دچار عقوبت الهی خواهید شد! 
* فقط  رو شاکر باشین که پنالتی رو دیدم !!
* من اگه میدونستم هفته قبل پست بزارم تیم انگیزه میگیرم هر هفته پست میذاشتم!:)))
به اندازه‌ی یک هفته حرف دارم و به اندازه‌ی دو هفته خستگی
تازه از خونه برگشتم و هنوز فرصت نکردم خستگی ناشی از بی‌خابی یک شب رانندگی رو در کنم. 
امروز مطابق معمول خاب موندم، یک ساعت!
انقدر خوابم میاد که دلم میخاد کل آخر هفته رو بخابم ولی از همین الان کلی برنامه چیدم برای اون دو روز!
خرید، آشپزی، درس، زبان.
بعله امتحان زبانم که به بیشعورانه‌ترین حالت ممکن پیچیدمش.
سرکارم و حین پست گذاشتن تو سایت‌های شرکت، دلم پست‌های خودم رو می‌خواد.
میام و م
یارحمان 
همین الآن که پنجره بازه و صدای بوق ماشین ، صدای آدم ها و ... میاد و صداهایی که 
کم کم ، کم میشه با سکوت شب ... 
صدای مداحی هایی که به گوش میرسه و این یعنی محرم از راه میرسه 
نمیدونم لایقِ این ایام هستم یا نه و لیاقت حضور تو مراسم های ارباب دارم یا نه ؟ 
اما مثلِ همیشه منتظر و مضطر این ایام بودم ، ایام غم بزرگ اهل بیت ع 
ایام غم کسانی که دوست شون دارم و ازتموم وجود اشک میریزم به پای غمش ... 
این محبت دلیه از درونه انگار با من بزرگ شده و حالا میف
◻️Second..................ثانیه◼️Minute..................دقیقه◻️Hour.....................ساعت◼️Day...........................روز◻️Week......................هفته ◼️Fortnight...........دو هفته◻️Month......................ماه◼️Monthly...............ماهانه◻️Bianuual.........شش ماهه◼️Year........................سال◻️Annual.................سالانه◼️Decade...................دهه◻️Century..................قرن◼️Millennium..........هزاره
بارش بادمجون رو شاهد بودین؟ باید بریم به مولفای کتاب عربی اطلاع بدیم که هرچه سریعتر درس بارش ماهی در هندوراسو بردارن و نسخه وطنیشو بذارن، بارش بادمجون در تهران :)))
فکر کردین کرونا اومد دیگه تهشه؟ بابا هنوز چند روز از ۹۸ مونده :))))
یا اصن نمیشد پفیلا بباره؟ :( میفتاد رو سر کسی دردم نداشت :((
+ دیدین هرروز جمعه ست؟!
آهنگ گوش می دم تا مغزم کار کنه ، آدامس می خورم که خوابم نبره تا این طرح پژوهشو بنویسم
و دارم به این فکر می کنم که واقعا مغزم بدون آهنگ گوش دادن کار نمی کنه؟
احتمالا برای کارهایی مجبور باشم انجام بدم یا وقتایی که خسته باشم ! نمی دونم امیدوارم این طور باشه
+ همه کارهای این ترمو گذاشتم برای هفته آخر. قشنگ لفتشون دادم تا برسم به هفته آخر 
+ از این که احتمال زیادی وجود داره که بعد از این روزها و چند هفته ، دیگه پامو هیچ دانشگاهی نزارم ، حس مبهم خوبی دا
احتمالا فردا پسفردا بابا مرخص بشه از این بیمارستان و بره مطب پزشک متخصص قلب ، بالاخره یه مطب جواب دادن و گفتن هرروز که خواستین بیاین صبحش تماس بگیرین
موبایل بابارو ازش گرفتن جون تو ccu هست و موبایلش خونست.
استادای ما تو مدرت عید کمابیش تکالیفی میدادن اما امروز همشون باهم حمله کردن و کلی تکلیف دادن و ما موندیم کلی تکلیف 
درس های مجازی هم موندن
تا درودی دیگر بدرود
دانلود جدیدی ترین و خنده دار ترین برنامه های عصر جدید و اعلام نتایج عصرجدید هفته پنجم
دانلود بهترین برنامه های عصر جدید و اعلام نتایج عصرجدید هفته پنجم
دانلود جدید ترین برنامه های عصر جدید و اعلام نتایج عصرجدید هفته پنجم
اعلام نتایج برنامه عصرجدید در هفته پنجم و چهارم و سوم
دانلود اعلام نتایج عصرجدید هفته پنجم و قسمت های 10 و 9

ادامه مطلب
این لیست بازی های هفته ۱۶ لیگ برتر هست که این هفته پنج شنبه و جمعه قرار هست برگزار بشن.
 
استقلال- ماشین سازی
 
تراکتور - نفت مسجد سلیمان
 
سپاهان - شاهین بوشهر
 
پارس جنوبی- پرسپولیس
 
نساجی - گل گهر
 
سایپا - ذوب
 
شهر خودرو - پیکان
 
صنعت نفت - فولاد.
 
اگر کسی دوست داشت بازی ها رو پیش بینی کنه و توی کامنت ها برای من کامنت بزاره. من هم روز پنج شنبه نتیجه پیش بینی براساس ریاضی رو میزارم. بعد میشه نتایج پیش بینی ها رو با هم مقایسه کرد.
 
سلام به عزیزان گروه زبان برای 6 هفته برنامه آموزشی برای مهارت های مختلف در نظر گرفته است که به تدریج در وبلاگ قرار میگیرد.لازم است که روزانه برنامه زبان رو در ویلاگ بررسی کنید تا از مطالب جدید مطلع شوید.توجه داشته باشید در طی یک هفته ممکن است مطالب و تمارین جدید اضافه شود.
 
بنابراین روزی یک بار سر بزنید.انجام تمرینات برای همه دانش آموزان الزامی است.___________________________________________________________برنامه هفته اول:   1/21 تا 1/28با توجه به پایه و سطح زبانی خود
هفته پیش چهارشنبه رو مرخصی گرفتم و وصل کردم به تعطیلی پنج شنبه، جمعه آخر هفته و کلی مشعوف شدم
امروز افتان خیزان و ناله کنان و برسر زنان و جامه دران اومدم سرکار و هربار به چهار روز 
تعطیلی آخر هفته فکر میکنم نیشم تا بناگوش باز میشه
خلاصه که مدیونید اگر ذره ای تو کارمند نمونه بودن من شک کنید :دی
پ .ن : عکسی که مشاهده می کنید میز کار اینجانب می باشد ^___^ 
روزهای سختیه
هرهفته سه شنبه حالم خرابه. هم میدونم و هم نمیفهمم چرا
مشغولیت روزها هم خوبه هم بد
گاهی جونی ندارم واسه مراجعانم بذارم
گاهی بودنشون حالمو بهتر میکنه
امروز تعطیل بودم بخاطر کرونا اما باز هم اون حال
و اون خواب طولانی لعنتی
و تاتها
و اون جان دو
همه شون کلافه ام میکنه
هرروز اینه
تشویش و بغضی که خاک میشه و جاش لبخند میاد
یه سوشال رول حال بهم زن
 
هفته وحدت سراسرافتخارو عزت است/مسلمین راشادمانی در پناه رحمت است/گشته میلاپیمبر رحمه للعالمین/نام زیبای محمد برجهانی برکت است/بنده خوب خدا و اشرف مخلوق رب/سرفرازی رسالت انبیاء راشوکت است/گشته شیطان ستمگر خوار ورسوا و خفیف/دشمنان دین ماراصدشکست وذلت است/شیعیان ومسلمین راگوی تبریک زیاد/هفته خیر و شکوه و شادمان وحدت است/باولایت با بصیرت صبح پیروزی رسد/این همای جاودانی باسلاح همت است/هفته وحدت بگردد خواستگاهی برظهور/عشق مهدی بر مسلمان برتر
زندگی برای یه بچه شاید بازی کردن، غذا خوردن و محبت دیدن از پدر و مادر باشه یا برای یه نوجوان یه روز تعطیل با کلی تفریح و یا برای یه فرد مسن سال بازنشسته شدن و استراحت باشه.
اما این متن برای منه یعنی زندگی از نگاه من پس شمارو میبرم تو دیدگاه خودم تا ببینید من زندگیو چی تصور میکنم
زندگی برای من یعنی یه لحظه کوتاه که ازش لذت میبرم و فرقی نمیکنه شاد باشم یا غمگین.
زندگی یعنی زمانی به کوچیکی ثانیه در کنار افراد مهم زندگیم.
زندگی یعنی مکانی که گذشته
اندره آ استراماچونی سرمربی ایتالیایی استقلال برای مدیریت تیم ی ضرب اجل دو هفته ای جهت خرید یک هافبک بازیساز و روبه جلو داده است.
استراماچونی از آقای فتحی درخواست کرده که حتما باید این خرید تا قبل از بازی  هفته سوم که در مسجد سلیمان برگزار میشود انجام بگیرد.
در این دو هفته روبرو انشالله هافبک خوبی نصیب بشه چون پنجره نقل و انتقالات بسته شده بازیکن درجه یکی پیدا نمیشه. 
سلام و وقت بخیر
طبق اطلاع رسانی روابط عمومی دانشگاه جلسه این هفته تشکیل نخواهد شد.
برای جبران این تعطیلی مطالبی که قرار بود این هفته تدریس کنم رو در قالب یک جزوه تا چهارشنبه در همین وبلاگ بارگذاری خواهم کرد، بدیهی است که دانشجویان میتونن سوالات خودشون رو در رابطه با مطالب جزوه جلسه این هفته با ایمیل من به نشانی a.hakimi1399@gmail.com مکاتبه کنند.
#لطفا به دوستانتون اطلاع بدین
شما‌هرروز‌چند‌بار‌خود‌را‌جلوی‌آینه‌می‌بینی؟!
آینه‌زیبایی‌ها‌وزشتی‌های‌شما‌‌نشان‌میدهد،ولی‌نباید‌به‌خود‌مغرور‌شوی،
آینه‌آن‌روز‌که‌گیری‌بدست
خود‌شکن‌آن‌روز‌مشو‌خود‌پرست
اما‌من‌آینه‌دیگری‌هم‌سراغ‌دارم؟؟؟
وآن‌آینه‌دل‌است،آیا‌خودت‌را‌در‌آینه‌دل‌تماشا‌کرده‌ای؟؟
آن‌آینه‌شیشیه‌ای‌صورت‌ظاهری‌را‌به‌تو‌نشان‌می‌دهد،
واین‌آینه‌دل‌افکار،عقائد،اعمال،خوبی‌ها‌وبدی‌های‌تو!!
آیا‌به‌راست
هفته قبل تزریق بوتاکس داشتم که پس از یک هفته افتادگی پلک یک‌طرف ایجاد شد، چه مدت به این صورت باقی خواهد ماند؟
گاهی مقداری از بوتاکس تزریق شده مهاجرت کرده و عضلات ناخواسته را ضعیف می کند. در افتادگی پلک بوتاکس روی عضله بالابرنده پلک اثر کرده  و بسته به مقدار دارویی که مهاجرت کرده زمان بهبودی حدود دو هفته است
http://WWW.NEGARSKIN.IRhttp://WWW.NEGARSKIN.IR
دو هفته پیش تو بیمارستان یه نفر منو هل داد و زمین خوردم. آروم افتادم. شدید نبود خیلی... 
دو هفته ست گاه و بیگاه درد دارم. دو هفته ست شب که میشه بچه ها بیقرار میشن و بشدت تکون میخورن. کلافه میشم... اذیت میشم... درد تو شکم و پهلوهام میپیچه... دو هفته ست مصطفی که میخوابه ، میرم تو آشپزخونه ، دستمو جلوی دهنم میگیرم که صدام بلند نشه و گریه میکنم. دو هفته ست انگار یه تیغ تو گلوم گیر کرده. کلافه م. بیقرارم. نه از درد و تکونای بچه ها... از روضه باز خانم فاطمه زهر
روزی روزگاری، دختری مهربان در کنار باغ زیبا و پرگل زندگی می کرد، که به ملکه گل ها شهرت داشت. چند سالی بود که وی هر صبح به گل ها سر میزد ، آنها را نوازش می کرد و بعد به آبیاری آنها مشغول میشد.مدتی بعد، به بیماری سختی مبتلا شد و نتوانست به باغ برود. دلش برای گل ها تنگ شده بود و هرروز از غم دوری گل ها گریه می کرد. گل ها هم خیلی دلشان برای ملکه گل ها تنگ شده بود، دیگر کسی نبود آنها را نوازش کند یا برای شان اواز بخواند.روزی از همان روزها، کبوتر سفیدی کنا
نشستم واحدامو براشون میگم:)) باکتری. ویروس. فیزیو. آناتومی سروگردن. روانشناسی. یک مشت قولِ موجود در ترم دو!:)) هرچی بیشتر میگفتم بیشتر وحشت میکردن و برام ارزوی صبر میکردن. اصرار شدید که از همون اول ترم درس هرروز همان روز باشه ماجرا!:)) و بخونم جدی که بتونم پاس کنم. غمگینم . ولی چاره ای هست؟ نیست.
 
+ اتاق جدید بی نهایت سوت و کوره. ولی عوضش امکاناتش بیشتره و تمیز تره. باید کنار بیام این یه ترمو. نمیدونم واقعا:))
کتاب باهات راحت یه هفته حرف دارممهدی رحیم زاده

از این روزایی که دور از تو رد شداز این شبهای رفته حرف دارمیه دریا حرف ماسیده تو سینه مباهات راحت یه هفته حرف دارم
 
برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:@nashreshani1
همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 
http://www.nashreshani.com
فایل صوتی کلاس متون حقوقی 3 برای هفته های دوم و چهارم در دو فایل صوتی به ترتیب زیر در دسترس است:
فایل اول
فایل دوم
با توجه به هماهنگی دو گروه کلاسهای هفته های پنجم و ششم برای هر دو گروه بعد از تعطیلات نوروز برگزار خواهد شد. در واقع گروه زوج طبق برنامه در هفته ششم (اولین هفته پس از نوروز) تشکیل و سپس جبرانی هفته پنجم برای گروه فرد در هفته بعد از آن هماهنگ و اعلام خواهد شد تا از هفته هفتم یا نهم مجددا دو گروه همزمان پیش بروند.
به اطلاع دانشجویان محترم کارشناسی ارشد می رساند با توجه به برنامه اعلام شده برای برگزاری کلاس های مقطع کارشناسی ارشد، این هفته (25 آبان تا 1 آذرماه) هفته زوج بوده و کلاس های مربوط به دروس دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد مطابق برنامه برگزار خواهد شد.
لازم به ذکر است
ادامه مطلب
هفته اول بعد از تعطیلات
خوب اول غروب جمعه 16 فروردین رو تسلیت
عرض می کنم...
خوب به صورت طبیعی همه با چک لگد بلند
شدین ولی من نه...من با یه مشت فقط
خوابیدم و حالا بیدارشدنم با خدا بود و
مادرم به هر تریتیبی بود بلند شدم و رفتم.
خوب این هفته به جز ریاضی مشق نداده بودن
و کل عید راحت بودیم و حال کردیم.
و،و،و،و،خبر خوب تو ریاضی کل این هفته
بود این بود که تکلیف عید رو مبصر رو نگرفت
و بهش یه صفر گنده و شیک با کلاس گزاشت
ما هم کیف کردیم.
کل این هفته زود گذشت...خ
هفته بعد سه تا میانترم دارم :/ دوتای اونا تو یه روز برگزار میشه. در وصف یکی از امتحانا، گفتن انقدر سخته که استاد حتی زحمت تصحیح کردن و محاسبه نمره ها رو به خودش نمیده. ضربه نهایی اون‌جا وارد میشه که آخر هفته باید برم مهمونی خانوادگی :(
نام درس
فعالیت های انجام شده (تدریس) 
فعالیت های خواسته شده (تکلیف) 

عربی
تدریس فصل 4
امتحان نوبت اول شفاهی هفته دیگر

علوم تکمیلی
پلوکوپی داده شده تا سوال 10 حل شد
تا سوال 20 پلوکوپی حل شود

هنر
آموزش گل شاه عباسی
برای هفته دیگر نقاشی گل آورده شود

فیزیک
تدریس فصل 6 کتاب وزارتی
برای هفته دیگر 20 تبدیل انرژی بنویسید

 
توی دنیا هیچ چیزی به اندازه یه میز نامرتب منو حرص نمیده و اذیت نمی‌کنه، بله، خبر دارم که این رفتار نشون دهنده وسواسه، ولی نمی‌تونم میز شلخته رو تحمل کنم، و با این وجود، انگار هرکس هرچیزی که دستشه رو بایددد بیاره روی میز من بذاره :) هرروز صبح که از خواب بیدار میشم چیزای نامربوط که بقیه گذاشتن و معمولا تکراری هست رو برمیدارم و مرتب می‌کنم، حتی وقتایی که دیرم شده، و وقتی به خونه برمی‌گردم می‌بینم اوضاع میز بازم به هم ریخته است. از معایب نداشت
آیت الله حائری شیرازی
شما #برده‌پرورید نه #انسان_پرور
خدا رحمتش کند، مرحوم علامه کرباسچیان (بنیانگذار مدرسه علوی). آمد شیراز و من را از شیراز بُرد در برنامه‌های خودشان. من در شیراز هفته‌ای یکبار در مسجد شمشیرگرها با جوانان جلسه داشتم. آقای کرباسچیان هم گروه نخبه‌شان را آورده بود در منزل و برای اینها صحبت می‌کرد. به او گفتم هفته‌ای چند ساعت با این‌ها کار می‌کنی؟ گفت 17 ساعت. گفتم: «من با شاگردهایم هفته‌ای یک ساعت کار می‌کنم!!».
ادامه مطلب

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها